26.

به خلوت بی ماهتاب من بگذر

به شام تار من ای آفتاب من بگذر

 

کنون که دیده ام از دیدن تو محروم است

فرشته وار شبی را به خواب من بگذر

 

نگاه مست تو را آرزو کنان گفتم

بیا به پرتو جام شراب من بگذر

 

اگر که شعر شدی بر لبان من بنشین

اگر که نغمه شدی بر رباب من بگذر

 

فروغ روی تو سازد دل مرا روشن

بیا و در شب بی ماهتاب من بگذر

 

کرم کن و در کلبه ام قدم بگذار

مرا ببین و به حال خراب من بگذر

 

تو را که طاقت سوز حمید یک دم نیست

نخوانده شعر مرا از کتاب من بگذر

 

حمید مصدق


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Michelle ایج و ایجی ها سایت نت رمان گرگ و میش تجربیات یک برنامه نویس استاتیک مقاومت شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو قهوه جرجیس Aok Jody